الهام ظریفیان | شهرآرانیوز؛ این روزها شاهد اجراهای بسیاری در تماشاخانهها و سالنهای تئاتر مشهد در جریان هستیم. بیش از ۱۰ نمایش روی صحنه هستند و دهها نمایش دیگر به علت نبود سالن تئاتر در نوبت اجرا هستند. آنچه در این روزها به عنوان ویژگی میتوان از تئاتر مشهد نام برد، حضور جوانانی است که اثر اول یا دوم خود را روی صحنه میبرند. در این نوشتار با سه کارگردان جوان که اکنون نمایشی روی صحنه دارند، گفت وگویی کردیم که میخوانید:
علی عبداللهی، کارگردان جوان مشهدی است که از سال ۱۳۹۶ با بازی در نمایش «صعود ممانعت پذیر آرتور و اوئی» نوشته برتولت برشت و کارگردانی دانوش یزدان پناه به دنیای تئاتر پا گذاشت و پس از بازی در چند نمایش دیگر، در دوره کرونا شروع به تحصیل در رشته کارگردانی کرد. «پروانه الجزایری» اولین تجربه او در مقام کارگردان است.
او درباره انتخاب نمایشنامه «پروانه الجزایری» به قلم پیام لاریان، میگوید: این نمایش پیش از این یک بار در تهران و یک بار هم در قزوین اجرا شده بود، ولی در مشهد روی صحنه نرفته بود. از نویسنده مجوز اجرای نمایش را گرفتیم و سپس شروع به انتخاب بازیگر و آماده سازی دکور کردیم. تیم خوبی از بازیگران باتجربه مشهد را تشکیل دادیم و شش ماه تمرین کردیم. یک ماه ونیم پیش توانستیم مجوز اجرا را بگیریم. در یک هفتهای که از اجرا میگذرد، هر شب سالن پر و مخاطبان راضی بوده اند.
عبداللهی درباره نمایش توضیح میدهد: داستان «پروانه الجزایری» درباره چند دوست است که پس از مدتها دور هم جمع میشوند. یک نوع میهمانی خداحافظی با دوستی که قرار است مهاجرت کند. مرگ یکی از آنها به نام بابک در نیمه نمایش باعث میشود نقابهای روی صورت دوستان قدیمی کنار برود و رازهای هرکدام برملا شود. داستان پیش میرود تا انتها که نتیجه گیریهای هر شخصیت به مخاطب انتقال داده میشود و نمایش به پایان میرسد. وی ادامه میدهد: درون مایه اصلی این نمایش پرهیز از قضاوتهای زودهنگام و ضرورت قدردانستن لحظات زندگی است.
کارگردان «پروانه الجزایری» درباره اینکه چرا برای کار اول به سراغ نمایشنامه چاپ شدهای از یک نویسنده شناخته شده رفته است، میگوید: معمولا به کارگردانهای جوان پیشنهاد میشود متنی از خودشان یا اطرافیانشان را برای اجرا انتخاب کنند، ولی من به دنبال نمایشنامهای بودم که به عنوان کار اول کمترین میزان خطرپذیری را برایم به همراه داشته باشد؛ بنابراین متنی را انتخاب کردم که پیش از آن در مشهد اجرا نشده باشد و از نظر فنی و تخصصی نمایشنامهای بی عیب و نقص باشد. از بین ۱۱۰نمایشنامهای که بررسی کردم، به «پروانه الجزایری» رسیدم. پیام لاریان با بزرگواری اجازه اجرای آن را به من داد. علاوه بر آن راهنماییهای مفیدی به من کرد و در مراحل تمرین کنارم بود.
نمایش او نیز تهیه کننده مشخصی ندارد و کارگردان با استفاده از هزینه شخصی اش و دیگراعضای گروه، کار را پیش برده است. عبداللهی در این باره میگوید: برخی جوانها در شروع کار تئاتر دورنمای درآمدی دارند، ولی من این نگاه را ندارم. اکنون برای من مهم این است که بتوانم کار باکیفیتی را تجربه کنم و اتفاق خوبی را برای خودم و گروه رقم بزنم. با وجود این، فروش آن قدر درخورتوجه بوده است که من را به اجرای نمایشهای بعدی ترغیب کرده است.
او ادامه میدهد: البته به دلیل تعداد کم سالنهای نمایش و زیادبودن تقاضا از سوی گروههای نمایشی، سالنها قراردادهای کوتاه مدت میبندند و در این وضعیت احتمال تمدید سالن کمتر است.
عبداللهی در این باره میگوید: کارکردن در حوزه تئاتر در مشهد به علت کمبود سالن تمرین و نمایش و طولانی بودن مراحل بازبینی و گرفتن مجوز سخت است، ولی خوشبختانه همدلی و پرانرژی بودن اعضای تیم این تجربه را لذت بخش کرده بود.
او دورنمای خوبی برای تئاتر مشهد متصور است و بیان کرد: در چند سال گذشته بدشانسیهای زیادی شامل حال جامعه تئاتر مشهد شد که مهم ترینش همه گیری کرونا بود. این موضوع دو سال تمام فعالیتهای تئاتر را تعطیل کرد، اما امسال تیمهای جدیدی با انگیزه و قدرت شروع به کار کرده اند. پیشکسوتها دوباره وارد شده اند و تجربه شان را در اختیار جوانها گذاشته اند. چرخ تئاتر این شهر دوباره به چرخش درآمده است و اگر سالنهایی که مسئولان قول ساخت آنها را داده اند، زودتر وارد چرخه نمایش شوند، تئاتر مشهد میتواند باز هم به قطب تئاتر کشور تبدیل شود.
محمدحسین عرب پور، هنرمند جوان مشهدی، متولد ۱۳۷۸ است. او میگوید در رشته تلویزیون و هنرهای دیجیتال از دانشگاه دامغان دانش آموخته شده، یک کتاب نوشته، یک فیلم کوتاه ساخته که جایزه گرفته و پیش از «گرسنگی» دو تئاتر دیگر به نامهای «جنایت و مکافات» و «قمارباز» را کارگردانی کرده است.
«گرسنگی» داستان پسری علاقهمند به بازیگری را روایت میکند که سرنوشتی مانند مکبث برایش رقم میخورد و درنهایت میمیرد. عرب پور این نمایش را خودش نوشته و کارگردانی کرده است.
نویسنده و کارگردان «گرسنگی» بیان میکند: تئاتر مشهد ظرفیت اجرای ۱۰نمایش هم زمان را ندارد. این باعث میشود مخاطبان بین نمایشها پخش شوند. در این بین کارهای کارگردانهای کمترشناخته شده با استقبال کمتری روبه رو میشود و کارهای قدیمی ترها بیشتر روی صحنه میماند.
به باور او، نه فقط تئاتر، بلکه به طور کلی هنر هیچ عایدی مالی برای هنرمند ندارد. میگوید: من ندیدم کسی برای پول تئاتر کار کند. کارکردن در تئاتر برای عشق است و تئاتر درآمدی برای هنرمند ندارد. اگر هزینهها و فروش بلیت سربه سر شوند، باید خوش حال باشیم. وقتی کاری را شروع میکنید، فقط باید به این فکر کنید که آیا این کار میتواند فقط برای ۱۰شب ضررده نباشد؟
عرب پور ادامه میدهد: تئاتر مشهد چندقطبی شده است. عده خاصی تعیین میکنند چه نمایشی اجرا شود و فروش داشته باشد. با این حال، حضور جوانها مغتنم است و باعث پوست اندازی تئاتر مشهد میشود. چون فکر جدید را به آن تزریق میکند. ولی جوانها نیازمند حمایت هستند.ای کاش سازمانها با کارگردانهای جوان به صورت حمایتی کار کنند. دست کم اجاره سالن را با توجه به فروش بلیت دریافت کنند.
امیر نجاتی، کارگردان نمایش «دماوند»، هم از هنرمندان جویای نام مشهد است. متولد ۱۳۷۵ و از سال ۱۳۹۶ به عنوان بازیگر وارد تئاتر شده است، ولی با این اثر، اولین باری است که در مقام نویسنده و کارگردان کاری را به صورت حرفهای روی صحنه میبرد. نمایشنامه «دماوند» با نگاهی به شاهنامه فردوسی نوشته شده است و دو شخصیت به نامهای «رستم دماوندی» و «ضحاک دماوندی» دارد که پدر و پسر هستند.
نجاتی ماجرا را این طور توضیح میدهد: طبق روایت شاهنامه، نسب رستم از طرف مادری به ضحاک میرسد. من از این موضوع ایده گرفتم و داستانی را در فضای امروزی خلق کردم که در دماوند اتفاق میافتد. در این داستان پسر برای پیداکردن پدرش، خود را به نابودی میکشاند.
وی بیان کرد: برای نمایش ۱۰۰۲مخاطب در نظر گرفتیم. یعنی تا زمانی که تعداد مخاطبان به این عدد برسد، آن را اجرا میکنیم و پس از این عدد، دیگر اجرا نمیکنیم. این موضوع داستان خود را دارد که پس از نمایش علتش را خواهم گفت.
این هنرمند جوان تئاتر مشهد با بیان اینکه یک سال برای خواندن شاهنامه وقت گذاشتم، میگوید: پس از آن به مطالعه مقالههایی درباره رابطه خونی رستم و ضحاک پرداختم تا اینکه مرداد پارسال نمایشنامه را نوشتم. هنگام تمرین هم تغییراتی در آن به وجود آوردم. قرار بود نمایش پاییز پارسال اجرا شود، ولی بنا به اوضاع آن زمان جامعه، اجرای آن به اکنون موکول شد.
وی ادامه میدهد: شخصیت من به گونهای است که بیشتر راههای سخت را انتخاب میکنم. برای من مهم است که مخاطب از دیدن کار لذت ببرد و علاقهمند شود که باز هم تئاتر ببیند. دوست دارم وقتی تماشاگر تماشاخانه را ترک میکند، به فکر فرو رود. در این نمایش نمیخواستم راه درست یا غلط را به او پیشنهاد بدهم، بلکه سعی کردم برایش سؤال ایجاد کنم تا درنهایت خودش تصمیم بگیرد. روند سختی بود و، چون نمایش قبلی ام به اجرا نرسیده بود، برایم مهم بود که در کار اول، به عنوان نویسنده و کارگردانی که تئاتری را روی صحنه میبرد، به جامعه تئاتر مشهد معرفی شوم؛ حتی اگر نمایش مخاطب کمی داشته باشد.
نجاتی تصریح کرد: این نمایش تهیه کننده نداشت و خودم هزینهها را تأمین کردم و اکنون به استقبال مخاطبان بستگی دارد که این هزینه به من برگردد یا نه. کار تئاتر حتی برای افراد حرفه ایتر در این شهر هم سود مالی ندارد. من طوری برنامه ریزی کردم که دست کم هزینههای آماده سازی نمایش برگردد تا بتوانم با آن نمایش دیگری را روی صحنه ببرم. انتظار دیگری ندارم. چون کار من فقط دو بازیگر آقا دارد و فروش زیاد در چنین نمایشی خیلی سخت خواهد بود.
او که اولین بار به صورت حرفهای کارگردانی را تجربه میکند، میگوید: کارگردانی تئاتر مقوله بسیار سختی است. چون از چند جهت باید خودت را پرورش بدهی؛ هم از نظر علم کارگردانی، روان شناسی، جامعه شناسی و… و هم نحوه روبه رویی با بازیگر. با اینکه خودم متن را نوشتم، در زمان کارگردانی هیچ تعصبی روی آن نداشتم. به همین دلیل متن هنگام تمرین تغییراتی کرد.
کارگردان نمایش «دماوند» درباره وضعیت تئاتر مشهد بیان میکند: تئاتر مشهد اکنون به چند قشر تقسیم شده است؛ یک قشر افرادی هستند که اوضاع تئاتر را برای کارکردن مناسب نمیبینند و خانه نشین هستند. یک قشر افرادی هستند که فقط میخواهند کار کنند و هیچ پشتوانه علمی ندارند. برای آنها فقط گیشه مهم است. یک قشر هم افرادی هستند که سعی میکنند کاری را روی صحنه ببرند که حرفی برای گفتن داشته باشد.